هدیه گانه3

ساخت وبلاگ
جمعه که عموی کوچک نیما صبح اومد و رفت، شب ما رفتیم پارک. با هدیه رفتیم چند تا بستنی برا بچه ها گرفتیم و اومدیم دیدم داداشم نیست. یکم نشستم گوشی مامانم هم زنگ خورد و عموی بزرگ نیما بود ک به مادرم گفت میخوام با رازیانه حرف بزنم ک مامان گفت ک الان توی پارک هستیم و موقعیت صحبت کردم دراین باره نیست. چون خواهر و شوهرخواهر ِ زنداداشم اونجا بودن. خلاصه گذشت. داداشم اومد دیدم گفت عمو آخری من زنگ زده که به هدیه گانه3...ادامه مطلب
ما را در سایت هدیه گانه3 دنبال می کنید

برچسب : شماره, نویسنده : msecrett2g بازدید : 14 تاريخ : دوشنبه 6 شهريور 1396 ساعت: 0:25

سلام ب همه خواننده های روشن و خاموش امروز صبح دیدم نیما دو تا پست توی اینستا گذاشته. یکی اش تبلیغ یکی از کارهاش بود و دومی ی متن. که آدم ها شبیه ادویه هستن و هر کدوم طعم و خاصیت مختلفی دارن اخرشم نفهمیدم منظورش با من بود یا نه :/ پ ن: آدم یه سرچ تو اینستا میزنه یه عده دختر و پسر میبینم که حیف اسم پلنگ که روی این آدم ها بگذاریم. خودشون ک چند رقم عمل دارن، صد قلم آرایش، تازه روح مخترع فتوشاپ رو هم هدیه گانه3...ادامه مطلب
ما را در سایت هدیه گانه3 دنبال می کنید

برچسب : شماره۳۲, نویسنده : msecrett2g بازدید : 23 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 0:27

سلام دیشب نیلوفر بهم پیام داد گفت نیما و پوریا رفتن باغ و نیما گفته ک رازیانه (یعنی من) رفته قهر و دلم برای بچه و رازیانه تنگ شده و از مامان رازیانه ناراحتم و میخوام آشتی کنم.  چقدددر دلم گرفت... تمام صورتم خیس از اشک شد؛ حیف اون همه دوست داشتن نبود؟ حیف اون همه صبوری نبود؟ چرا تا از دست ندیم قدر نمیدونیم؟؟؟ پدرشوهرم چند روز پیش که بستری شده بود رفتم ملاقاتش و هر چی خواست بهم گفت ولی وقتی گفت ماما هدیه گانه3...ادامه مطلب
ما را در سایت هدیه گانه3 دنبال می کنید

برچسب : شماره۳۳, نویسنده : msecrett2g بازدید : 22 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 0:27

خونه خواهرم اومدم؛ دخترا خوابیدن، نشستم پای کامپیوترش؛ عکس های خانوادگی رو دیدم... 

پر از تلخی بود...

بد نبود..

لازم داشتم کمی گریه کنم 

+برام دعا کنین خوشبخت بشم. از این زندگی فلاکتی بریدم دیگه...

هدیه گانه3...
ما را در سایت هدیه گانه3 دنبال می کنید

برچسب : شماره, نویسنده : msecrett2g بازدید : 24 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 0:27

عموی آخری نیما امروز اومده بود اینجا، به نظر من و خانواده ام انسان فهمیده ای نیست؛ چند تا طعنه به خانواده ام انداخت و تمام مشکلات من رو سطحی و قابل حل و آسون و ناچیز گرفت و رفت. اعصاب من و مامانم خیلی خورد شد چون علاوه بر اون حرف ها اومد گفت که من از طرف اونا نیومدم و خودم سر خود اومدم.  خودش سر خود اومده اعصاب ما رو خرد کنه و بره :/ منم زنگ زدم ب عمه بزرگ نیما و گفتم تا زمانی که خود نیما اقدامی ن هدیه گانه3...ادامه مطلب
ما را در سایت هدیه گانه3 دنبال می کنید

برچسب : شماره, نویسنده : msecrett2g بازدید : 33 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 0:27

سلام کسی یادش میاد منو؟ این مدت اتفاق های زیادی افتاد. من زنگ زدم به اون آقایی که دعانویس بود. برام ی سری کار هایی کرد که من واقعا باورش کردم. نیما خیلی عوض شد. خیلی خوب شده بود. بعد از مدتی مادرشوهرم اومد و گفت دیگه به اون آقا زنگ نزن و هر چی پرسیدم چرا جواب نداد و گفت ازش خوشم نیومد. حالا چرا؟ چون هدیه گانه3...ادامه مطلب
ما را در سایت هدیه گانه3 دنبال می کنید

برچسب : شماره, نویسنده : msecrett2g بازدید : 12 تاريخ : سه شنبه 24 مرداد 1396 ساعت: 1:10

هدیه ک از شیر گرفته شد، با تمام سختی هاش الان شب ها راحت میتونم بخوابم یعنی دقیقا دو شبه که دیگه بهونه نمیگیره و راحت هستم.صبح ها هم تا ساعت نه ده میخوابه ولی دیگه تا شب نمیخوابه. 

زندگیم یه جور خوبی هست تقریبا، با نیما بهتر کنار میام و وقت هایی که هدیه خوابه بیشتر درس میخونم و لغت حفظ میکنم. 

مریم عزیزم سپاس که جویای حالم بودی ^^   :*

هدیه گانه3...
ما را در سایت هدیه گانه3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msecrett2g بازدید : 29 تاريخ : جمعه 20 اسفند 1395 ساعت: 13:43

نیما مسافرته، هدیه خیلی بامزه شده، حرف های جدید و تلفظ های بچه گانه و با مزه  میگه :-))  یه اتفاق خوشایند افتاده برام. پدر شوهرم از نحوه برخورد و روش تربیتی که درمورد هدیه دارم توی جمع تعریف کرد. خیلی خوشایند بود ^^ موچه : مورچه نینی آم خواده : نینی آم(خوراکی) میخواد من آم خوام: من خوراکی میخوام مامان هووو؟؟ : مامان کو؟ شب شد:  خوابم میاد   :-)) کــَش: کفش هدیه گانه3...ادامه مطلب
ما را در سایت هدیه گانه3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msecrett2g بازدید : 33 تاريخ : جمعه 20 اسفند 1395 ساعت: 13:43

سلام دوست های خوشگلم

ممنون که به فکرم بودین ^^ 

چقدر خوبه آدم کسی رو داشته باشه که نگرانش باشه

نیستم چون من قبلا یه بلاگ دیگه داشتم که الانم اونجام. جریان اینه که سخته دو تا بلاگ رو کنترل کنم. و زندگیم هم بهتر از قبل شده و دیگه احساس خفگی نمیکنم.

بهتون سر میزنم :-)

هدیه گانه3...
ما را در سایت هدیه گانه3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msecrett2g بازدید : 15 تاريخ : جمعه 20 اسفند 1395 ساعت: 13:43

پنج شنبه شب یکم بحث پیش اومد بین ما. هدیه رو خوابوندم و رفتم نشستم پیشش که داشت توی گوشی به سر میبرد. گفتم خوب گوش کن چون دفعه هزارم اما آخرین بار که اینا رو برات گوشزد میکنم. بهش گفتم اگه چهار صباحی دیگر سرت رو بلند کردی دیدی رازیانه دیگه زنت نیست، نگو زنم بی معرفت بود بدون خودت باعثش شدی. از وقتی عقد کردیم من رو میاوردی اینجا اما هیچ توجهی به نداشتی، از همون موقع از من جدا میخوابیدی، اگه هر جا میخواستم برم میگفتی نه اما اگه با مامانت بودم اشکالی نداشت، میرفتی تو دستشویی با گوشی فکر نکن نمیفهمیدم جریان چیه فقط نمیخواستم به روت بیارم و زندگی رو نابود کنم هدیه گانه3...ادامه مطلب
ما را در سایت هدیه گانه3 دنبال می کنید

برچسب : شماره تلفن خانم,شماره مجازی,شماره مجازی تلگرام,شماره شبا,شماره دوست دختر,شماره تلفن,شماره شبا چیست,شماره شبا بانک ملت,شماره مجازی رایگان,شماره یاب, نویسنده : msecrett2g بازدید : 22 تاريخ : يکشنبه 16 آبان 1395 ساعت: 0:09